کد مطلب:97279 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:265

اتحاد با مارکسیسم











در پایان این بحث باید به یك سوال مهم پاسخ داد و آن اینكه مقصود از این همبستگی و اتحاد كه مورد سفارش اكید اسلام است، اتحاد با كیست؟.

و آیا مسلمانان می توانند گروه هائی كه ایدئولوژی اسلام را نپذیرفته اند متحد شوند، یا خیر؟.

قرآن كریم به این سوال پاسخ صریح داده، و صراحتا اعلام نموده كه جامعه مسلمان نمی تواند با هر گروهی كه ایدئولوژی اسلام را نپذیرد پیوند اتحاد و یگانگی برقرار نماید، به متن آیات زیر توجه فرمائید:

1- یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الكافرین اولیاء (44 نساء).

«ای اهل ایمان كفار را به عنوان یار و مددكار انتخاب نكنید».

[صفحه 28]

2- ودوا لو تكفرون كما كفروا فتكونون سواء فلا تتخذوا منهم اولیاء حتی یهاجروا فی سبیل الله، فان تولوا فخذوهم واقتلوهم حیث وجدتموهم و لا تتخذوا منهم ولیا و لا نصیرا (89 نساء)

«آنها دوست دارند كه شما هم مانند آنان كافر را انتخاب كنید، و با آنها یكسان باشید، بنابراین پیوند دوستی و همبستگی با آنان نبندید تا اینكه در راه خدا هجرت كنند، پس اگر اعراض كردند آنها را بگیرید، و هر جا یافتید بكشید و از آنها دوست و یاوری مگیرید».

3- یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوكم اولیاء، تلقون الیكم بالموده و قد كفروا بما جائكم من الحق (57 مائده):

«ای اهل ایمان با كسانی كه دشمن من و دشمن شما هستند پیوند همبستگی مبندید - كه آنان از این پیوند استفاده كنند - در حالی كه آنها آنچه را كه برای شما - از جانب خدای تعالی - آمده انكار می كنند...»

4- «یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینكم هزوا و لعبا من الذین اوتوا الكتاب من قبلكم و الكفار اولیاء (57 مائده):

«ای اهل ایمان كسانی را كه دین شما را مسخره و بازیچه گرفته اند از طرفداران كتب آسمانی پیشین، و كفار را به عنوان دوست و هم پیمان انتخاب نكنید».

5- «یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم

[صفحه 29]

منكم فانه منهم» (51 مائده):

«ای اهل ایمان یهود و نصارا را به دوستی مگیرید، بعض آنها دوست یكدیگرند و هر كس از شما با آنها دوستی كند او هم از آنها است...»

6- یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا آبائكم و اخوانكم اولیاء ان استحبوا الكفر علی الایمان (144 نساء):

«ای اهل ایمان با پدران و برادران خود در صورتی كه كفر را بر ایمان برگزیدند پیوند همبستگی برقرار نسازید».

ملاحظه می فرمائید كه در این آیات، قرآن كریم مسلمانان را از اتحاد و همبستگی و برقرار نمودن پیوند دوستی با كفار با صراحت تمام منع نموده، و آنان را دشمن خدا و دشمن مسلمین معرفی كرده، و استمداد از آنان را پیش از پذیرفتن ایدئولوژی اسلام و پذیرفتن اصل هجرت تحریم كرده، تا آنجا كه اعلام نموده كه هر مسلمانی كه با معتقد به ایدئولوژی دیگر، پیوند برقرار كند از دیدگاه قرآن مسلمان محسوب نمی شود، بلكه جزء پیروان همان مكتب به شمار می رود، و حتی با تمام ارزشی كه از نظر حقوقی، اسلام برای پدر و مادر قائل است و در هر حال آنها را قابل احترام فرزند می داند، اجازه همبستگی و پیوند با آنها را در صورتی كه ایدئولوژی اسلام را پذیرفته اند نمی دهد.[1].

[صفحه 30]

و بر همین اساس پیامبر اسلام (ص) هیچگونه همبستگی را از كسانی كه به مكتب او معتقد نبودند نمی پذیرفت و پیشنهاد كمك آنان را رد می نمود.

ابن ابی الحدید نقل می كند كه در جنگ بدر اولین جنگهای اسلامی شخصی به نام خبیب بن یساف كه مرد شجاعی بود و از پذیرفتن اسلام امتناع می ورزید در مكانی به نام «عقیق» در حالی كه در لباسی آهنین پوشیده شده بود با پیامبر اسلام ( ص) ملاقات كرد پیامبر اسلام (ص) او را شناخت و به سعید بن معاذ فرمود: این خبیب بن یساف نیست؟.

معاذ پاسخ داد كه چرا.

پیامبر اسلام (ص) به او و به قیس بن محرث فرمود شما برای چه بیرون آمده اید؟

خبیب جواب داد كه شما فرزند خواهر ما و همسایه ما بودید و ما هم با قوم خود برای دست یافتن به غنائم جنگی بیرون آمدیم كه همراه شما با دشمنان بجنگیم.

پیامبر (ص) فرمود: كسی كه مكتب ما را نپذیرفته نمی تواند همراه ما باشد!.

خبیب گفت: قوم من می دانند كه من جنگجوی قابلی هستم و با شدت با دشمن برخورد می كنم، بنابراین:

«اقاتل معك للغنیمه و لا اسلم»:

«من همراه تو می جنگم برای غنیمت ولی اسلام نمی آورم»!. پیامبر خدا (ص) فرمود:

[صفحه 31]

«لا ولكن اسلم ثم قاتل»:

«نه! نخست ایمان بیاور سپس بجنگ»

خبیب رفت و گویا پیش خود اندیشید كه اگر محمد (ص) پیامبر خدا نبود در شرائط دشوار موجود كه همراهی یك شمشیرزن قابل، برای او سرنوشت ساز است، نمی بایست با این قاطعیت پیشنهاد وی را رد كند، با اندكی تامل فهمید كه هدف محمد (ص) بالاتر از آنست كه یك سیاستمدار و یا ریاست طلب به آن می اندیشد، و مطمئن شد كه او فرستاده ی خدا است، این بود ك دوباره نزد آن حضرت آمد و گفت:

«یا رسول الله اسلمت لرب العالمین و شهدت انك رسول الله»!:

«ای فرستاده ی خدا! در برابر پروردگار جهان تسلیم شدم و گواهی می دهم كه تو فرستاده ی خدائی».

خبیب در این جنگ شركت كرد و همراه پیامبر بود تا اینكه در جنگ احد شهید شد »[2].

در سخنی دیگر در جنگ احد در رابطه با استمداد از گروهی از یهود پیامبر اسلام (ص) فرمود:

«انا لا نستنصر باهل الشرك علی اهل الشرك»:

«ما از اهل شرك برای پیكار با اهل شرك استمداد نمی كنیم»[3].

[صفحه 32]

از دیدگاه اسلام هر كس ایدئولوژی این مكتب را كه توحید است نپذیرد مشرك است و امكان ندارد مكتبی كه آرمانش مبارزه ی با شرك است، از مشرك برای مبارزه ی با شرك استمداد نماید.

طبیعی است كه وقتی ایدئولوژی اسلام پذیرفته نشد هدف از همكاری و همبستگی جز مطامع مادی و سودجوئی چیز دیگری نمی تواند باشد، و همین امر است كه موجب می شود همكاری تا آنجا تداوم یابد كه همكار احساس سود كند، و این خطر بزرگی برای جنبش اسلامی است كه تمام آرمانهای این مكتب را تهدید می كند و به همین جهت در اسلام همكاری و همبستگی هیچ كس پیش از پذیرفتن ایدئولوژی پذیرفته نیست.

و لذا به نقل ابن جریر طبری وقتی كه پیامبر اسلام (ص) مكتب خود را به قبائل مختلف عرضه می كرد به قبیله ی بنی كلاب كه رسید، آنها در پاسخ دعوتش گفتند ما با تو با این شرط بیعت می كنیم كه، زمامداری و ریاست پس از تو برای ما باشد.

حضرت پاسخ داد «این امر مربوط به خدا است، اگر خواست شما، وگرنه غیر شما زمام امور را به دست می گیرد».

به همین جهت بود كه این قبیله دعوت او را نپذیرفتند و گفتند:

«لا نضرب لحربك باسیافنا ثم تحكم علینا غیرنا»:

«ما برای پیكار با دشمنان تو شمشیر نمی زنیم كه پس از پیروزی غیر ما را بر ما حكومت دهی».

[صفحه 33]


صفحه 28، 29، 30، 31، 32، 33.








    1. باید توجه داشت كه همبستگی و پیوند، غیر از نیكی كردن است كه قرآن كریم صریحا اعلام كرده كه نیكی به كسانی كه در برابر انقلاب اسلامی موضع نگرفته اند منهی عنه نیست (نگاه كنید به آیه 9 ممتحنه).
    2. شرح ابن ابی الحدید جلد 14 صفحه 111 - 110 با توضیحاتی از نگارنده این داستان را مولف طبقات الكبری در جلد سوم این كتاب صفحه 534 نیز نقل كرده است كه مقداری با نقل ابن ابی الحدید متفاوت است.
    3. شرح ابن ابی الحدید جلد 14 صفحه 277.